محل تبلیغات شما
رفته بودم مدرسه دنبال پسرک که :

- دیدم ایستاده دم در مدرسه و با دوستش حرف می زند.داشت دستور تهیه ساندویچ محبوبش را که گویا به مذاق دوستش هم خوش آمده بود، برایش توضیح می داد. دوست هم با دقت گوش می داد و به خاطر می سپرد.

- مربی سنگ نوردی مدرسه را از اول سال ندیده بودم. وقتی دیدمش توجهم به حلقه ای که در بینی اش بود جلب شد ولی پسرک هیچوقت درباره اش حرف نزده بود.

 

- هم مدرسه ای کلاس نهمی اش با کتانی های صورتی جیغ در حیاط مدرسه در حال کتک کاری با با دوستش بود.

- پسر کلاس ششمی داشت به معلم ادبیات می گفت که امروز چقدر خوشکل شده.

 

دیدم دارم لذت می برم و خوشحالم از دید بازتر این بچه ها نسبت به نسل خودمان. از اینکه کلیشه های جنسیتی و . احمقانه در حرف هایشان کمتر هست.

به قول دیالوگ فیلم فروشنده، به مرور...

شاید هم "هنوز" اتفاقی هستند

شاید هم بودند و من نمی دیدم!

مدرسه ,هم ,حرف ,اش ,دوستش ,ای ,با دوستش ,می داد ,پسر کلاس ,کتک کاری ,کلاس ششمی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دلنوشته ی برومند